پروانه بر پیرهن
اهورا ایمان
0:00
خانه / آهنگ ها / موزیک پاپ / اهورا ایمان / اهورا ایمان پروانه بر پیرهن
اهورا ایمان پروانه بر پیرهن
اهورا ایمان پروانه بر پیرهن
متن آهنگ اهورا ایمان پروانه بر پیرهن
دل دل نکن، حرفی بزن حرفی بزن بی گفتگو
بی زمزمه،بی همهمه حرفی بزن بی های وهو
بی دغدغه حرفی بزن شب می رود، دل دل مکن
این لحظه ها را بی تپش از کف مده، باطل مکن
وا کن لب از لب نازنین چیزی بگو ،حرفی بزن
چرخی بزن با شعر شب چیزی بگو از من به من
وا کن لب از لب نازنینم وقتی کسی جز ما نمانده
شب مانده و شعر و من و تو چیزی به صبح اما نمانده
پروانه پوشم کن اگر آیینۀ عریانی ام
دریا بنوشانم اگر صحرای سرگردانی ام
فریاد کن در شب مرا شاید شب آغازم کند
شاید لب از لب واکنی شب قصه پردازم کند
نو کن مرا بی ماه نو باغم کن از گل گفتنت
وقتی که پر وا می کند پروانۀ پیراهنت
وا کن لب از لب نازنینم وقتی کسی جز ما نمانده
شب مانده و شعر و من و تو چیزی به صبح اما نمانده
تاریخ ثبت: 1394/7/4
نویسنده: میفا موزیک
اهورا ایمان» در اول خرداد سال ۱۳۵۳ در شهر بم به دنیا آمد مقتضیات شغل پدر باعث شد که او همراه با خانواده به شهر بندرعباس برود و دوران کودکی خود را در آنجا سپری کند؛ اتفاقی که بعدها زمینهٔ سرایش ترانهٔ بوی شرجی را فراهم آورد آشنایی اهورا ایمان با بابک بیات سرآغاز فعالیت حرفهای او به عنوان ترانهسرا محسوب میشود در مراسم اختتامیهٔ جشنوارهٔ فجر اهورا ایمان به یاد شاعران درگذشته ترانهٔ «رفتههای نرفته» را با صدای خودش اجرا کرد
[[ comment.description ]]
[[ reply.description ]]