فاتح نورایی امون ندادی بهت بگم
متن آهنگ فاتح نورایی امون ندادی بهت بگم
نفس بودی برای من چه زود ازم خسته شدی
به عادت نبودنم ،چه زود وابسته شدی
عزیزترین خاطره ای اما نمیشناسم تو رو
هیچی دیگه بین ما نیست از تو خیال من برو
هنوز بهت فکر میکنم به اینکه دل سیره ازت
به اینکه این شبهای تلخ ،حقمو میگیره ازت
نخواستی باورم کنی پس زدی عشق سادمو
امون ندادی بت بگم ،شکستی اعتمادمو
مغرور احساسم شدی گذشتی از رو گریه هام
نفرین به لحظه هایی که تو همه چی بودی برام
تنها گذاشتی دنیامو دور شدی از باور من
حرمت ما شکسته شد حرف پشیمونی نزن
نخواستی دلبسته بشی به بیقراری شبهام
تو نبض زندگیم بودی ،قرار بیقراریام
نفس بودی برای من چه زود ازم خسته شدی
به عادت نبودنم ،چه زود وابسته شدی
عزیزترین خاطره ای اما نمیشناسم تو رو
هیچی دیگه بین ما نیست از تو خیال من برو